حال و روز مــــــــــا+کم خونی پسرم
سلام بـــــــــــــه وروجـــــــــــکمــــــــ
گلم باز بابایی رفت ماموریت ما تنها موندیم
عشق مامانی روزی که برده بودمت دکتر برات ی آزمایش کــــــــــم خونی هم نوشت.......
چون بابایی طبق معمول تو ماموریت بود خــــــودم بردمت آزمایشگاه تا ازت آزمایش بگیرن...
مامانی من پسر خوبی نبــودی
همش گریه کردی
مـــــــــــنم هـــــــــر چقدر سعی کردم ارومت کنم نشد..
آخه خانم دکتر بهت آمپول زد تا ازت خون بگیره برای ازمایش
توهم تا تونستی گریه کردی مامانی بخدا خیلی برام سخت بود که میدیم جلوی چشمم داری گریه میکنی
ولی من بجای اینکه ارومت کنم دستتو محکم چسبیده بودم تا تکون نخوری
الهی مامانی فدات بشه
اخرش گفت هفته ی دیگه ج اماده هست وقتی جواب آزمایشتو گرفت دکتر گفت کم خونی داری؟
برات شربت زینکوویت-بی با قرص آهن تجویز کرد تا بخوری بلکه کم خونیت جبران بشه عزیزم
دوست دارم جوجهء من