❤️مادرانه❤️
چشمانت را که می بندی و آرام آرام دنیای شیرین خواب تو را فرا می گیرد، آرامشی سخت عمیق مرا فرا می گیرد؛
به صورت معصومت خیره می شوم و تمام روز را در ذهنم مرور می کنم...
تمام شیطنت هایت را،
خنده هایت را،
بی قراری هایت را،
شیرینی هایت را،
زیبایی هایت را...
می توانم دستانت را در دست بگیرم و نوازشت کنم،
دستانی که در بیداری مدام مشغول بازیگوشی اند و مجال نوازش نمی دهند!
می دانی که چه دنیای غریبی با تو دارم...
با تو و آرزوهایم برای تو، با تو و دلواپسی هایم برای تو، با تو و لحظه لحظه هایم برای تو...
می دانم که روزی خواهی دانست،که تمام این لحظات با چه دلهره هایی سپری شدند؛
می دانم که روزی به اندازه ی تک تک ِ این ثانیه ها، مرد می شوی...
می دانم که روزی خواهی دانست، عمق ِ این احساس را...
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی