تمام هستی من امیرمحمدتمام هستی من امیرمحمد، تا این لحظه: 11 سال و 10 ماه و 30 روز سن داره
امیر مهدیامیر مهدی، تا این لحظه: 8 سال و 9 ماه و 29 روز سن داره

وروجک مامانی

♥ کـــــــاش فــــــــاصـــــــــله ای میــــــان مــــــا نبـــــاشـــــــد♥

 

چقدر به هم نزدیکیم،

در روزهایی که حتی نمی توانم دستانت را در دست بگیرم؛

و چه اندازه می هراسم،

از روزی که دستانت در دستم باشد اما،

فرسنگ ها از هم دور باشیم...

امروز تو حس می کنی هر آنچه را که من حس می کنم،

با من می خندی ، می هراسی، می آرامی؛

و فردا،

تمام سعی من باید این باشد، که حس کنم آنچه را که تو احساس می کنی...

کاش فاصله ای میان ما نباشد،

در روزهایی که دیگر،

دست تو در دست من است اما،

قلب تو جایی بیرون از من می تپد...

❤️ تــــــــــــــــــــــــولدتــــــــــــــــــــ مـــــــــــــبارکــــــــــــــــــ❤

                          ســــال تــــــــــولــــــد مهــــــم نیســـــــــتــــ   محـــــــل تـــــــــولدتــــــــ مهم نیســـــتـــــــ   روزش مهــــــم نیســـــــتـــــــ   ســــاعتــــــــش مهـــــم نیـــــستـــــــ ..... ...... دقیــــقه مهـــــم نیســـــــتـــــــ   ثانیـــــه مـــــهم نیســـــتــــــ   مــــــاه تــــــــولــــــــد مهمـــه کـــــــه اردیبهشــــــتی باشی   تولدت هزاااااااااااااااااارااااااااااااااااااااان بار مبارک    🙃این پست باعکس بروز م...
13 ارديبهشت 1398

❤️مادرانه❤️

چشمانت را که می بندی و آرام آرام دنیای شیرین خواب تو را فرا می گیرد، آرامشی سخت عمیق مرا فرا می گیرد؛ به صورت معصومت خیره می شوم و تمام روز را در ذهنم مرور می کنم... تمام شیطنت هایت را، خنده هایت را، بی قراری هایت را، شیرینی هایت را، زیبایی هایت را... می توانم دستانت را در دست بگیرم و نوازشت کنم، دستانی که در بیداری مدام مشغول بازیگوشی اند و مجال نوازش نمی دهند! می دانی که چه دنیای غریبی با تو دارم... با تو و آرزوهایم برای تو، با تو و دلواپسی هایم برای تو، با تو و لحظه لحظه هایم برای تو... می دانم که روزی خواهی دانست،که تمام این لحظات با چه دلهره هایی سپری شدند؛ می دانم که روزی به اندازه ی تک تک ِ این ثانی...
29 بهمن 1397

بازگشت بعد چهار سال

سلااااااااام ....‌‌ بعد چهارسال یهویی تصمیم گرفتم برگردم و خاطرات هر دو تا پسر شیطونمو بذارم ...   خیلی خیلی با خوندن خاطرات امیر محمد خوشحال شدم .و تصمیم جدیتر شد 😍😍😍😍 اگ بتونم الان ی،عکس از جفتتون میذارم    ...
28 بهمن 1397

به مناسبت روز پدر

چقدر تلخــــه... یه سنگ سردو جای دستای گرم و صورت بابات ببوسی ... دوستدارم بابایی روزتــــــ مبارکـــــــ همسر عزیزم سهم من از زندگی دستان پر مهر تو بود می ستانم من تو را تا اخر عمرهمسرم در میان اوج تنهایی تو با من مانده ای تا تو باشی من چه غم دارم ز دنیا همسرم دووووووووووســــــــــــــــتــــــــتــــــ دارم روزت مبارک   ...
14 ارديبهشت 1394

ستاره میشوی اگرکه خودت را در آسمان ببینی...

پســــرم امیر محمد امیدوارم تمام لحظه هایت غرق شادی باشد...اما... تمام زندگی این نیست که خوش باشی و خوش بگذرانی و بی دغدغه سر کنی .... گاهی لازم است به خودت سختی بدهی .. تا مایه دلخوشی کس دیگری باشی گاهی لازم است از خرده سنگ ها بگذری تا مهم هایی را برای دیگران به ارمغان آوری.. گاهی باید عمیق تر ببینی دلسوزتر حس کنی با دقت بیشتری گوش کنی... واین را هرگز فراموش نکن که همه چیز همانطور خواهد شد که بدان امیدواری پس شاد باش ...امیدوار باش...واز همه مهمتر شادی ببخش زمان عکس:دوسالگی امیر محمد   ...
14 ارديبهشت 1394

عکسهای جامونده از عیــد93

               سلااااااااااااااااام زنـــدگی من الان که حالـــت خوبه امیدوارم وقتیم که این پستو میخونی مثل الان خوب و خوش باشی زندگی مامان امسال چون اولین سالگرد آقاجون بود عید برنامه خاصی نداشتیم و خونه بودیم البته نه همش گاهی هم بیرون رفتیم برای تفریح که عکساشو الان برات میذارم یه روز بعداز ظهر با عمواینا و عمهو مامانی ودایی ها رفتیم هزاوه ک جای خیلی قشنگی هست امیر محمــد بغل دایی رضا..پسر عموی مامانی   مامانی با قنــد عسلش دایی و خواهرزاده     ...
10 دی 1393

پــــدر

پدر که باشی با تمام سختی ها و مشقته های روزگار با دیدن غم فرزندت میگویی:نگران نباش درست میشود خیالت تخت من پشتت هستم پدر که باشی.. سردت میشود و کت بر شانه فرزندت می اندازی. چهره ات خشن میشود و دلت دریایی...آرام نمیگیری تا تکه نانی نیاوری؟ پدر که باشی عصا میخواهی ولی نمیگویی هر روز خم تر از دیروز..جلوی اینه تمرین محکم ایستادن میکنی .. پدر که باشی در کتابی جای نداری و هیچ چیز زیر پایت نیست بی منت از این غریبگی هایت میگذری تا پدر باشی پشت خنده هایت فقط سکوت میکنی پدر که باشی به جرم پدر بودنت خکم همیشه دویدن برایت میبرند... بی اعتراض به حکم فقط میدوی بی رسیدنها میدو...
23 آذر 1393