تمام هستی من امیرمحمدتمام هستی من امیرمحمد، تا این لحظه: 11 سال و 11 ماه و 21 روز سن داره
امیر مهدیامیر مهدی، تا این لحظه: 8 سال و 10 ماه و 20 روز سن داره

وروجک مامانی

عکسهای جامونده از عیــد93

               سلااااااااااااااااام زنـــدگی من الان که حالـــت خوبه امیدوارم وقتیم که این پستو میخونی مثل الان خوب و خوش باشی زندگی مامان امسال چون اولین سالگرد آقاجون بود عید برنامه خاصی نداشتیم و خونه بودیم البته نه همش گاهی هم بیرون رفتیم برای تفریح که عکساشو الان برات میذارم یه روز بعداز ظهر با عمواینا و عمهو مامانی ودایی ها رفتیم هزاوه ک جای خیلی قشنگی هست امیر محمــد بغل دایی رضا..پسر عموی مامانی   مامانی با قنــد عسلش دایی و خواهرزاده     ...
10 دی 1393

پــــدر

پدر که باشی با تمام سختی ها و مشقته های روزگار با دیدن غم فرزندت میگویی:نگران نباش درست میشود خیالت تخت من پشتت هستم پدر که باشی.. سردت میشود و کت بر شانه فرزندت می اندازی. چهره ات خشن میشود و دلت دریایی...آرام نمیگیری تا تکه نانی نیاوری؟ پدر که باشی عصا میخواهی ولی نمیگویی هر روز خم تر از دیروز..جلوی اینه تمرین محکم ایستادن میکنی .. پدر که باشی در کتابی جای نداری و هیچ چیز زیر پایت نیست بی منت از این غریبگی هایت میگذری تا پدر باشی پشت خنده هایت فقط سکوت میکنی پدر که باشی به جرم پدر بودنت خکم همیشه دویدن برایت میبرند... بی اعتراض به حکم فقط میدوی بی رسیدنها میدو...
23 آذر 1393

دیگ با چه رویی بنویسم آخه؟!!!!ی خبر خوووووووووووب

سه سالگی عشقم گذشت و چیزی ننوشتم.. روز جهانی کودک گذشته و چیزی ننوشتم... عید فطرو قربان و غدیر گذشت و چیزی ننوشتم.. روزهایی ک گذشت شاید خیلی نمیشد بیام اینجا والبته همه دلایلش کارو مشغله کار نبود... بهم حق بدید گاهی وقتا آدم حوصله خودش را هم نداره چ برسه ب وبلاگ این روزها من و امیر محمد روزهای متفاوتی را تجربه میکنیم.همه چیزمون ب نوعی تغییر کرده. عادت غذایمون.مدل تلوزیون دیدنمون.نوع بازیهامون و حتی کنار اومدنمون با همدیگه انگار تغییرات فصلی اثرش رو خیلی آشکار روی ما هم گذاشته... پسرک بزرگترو شلوغتر شده و خرابکاریهاش همچنان ادامه داره خیلی دوستداره باهاش بازی های پر تحرک انجام بدم.گاهی وقتا من دی...
19 آذر 1393
1